اما مسئله این است که سهم اندکی از مدیریت روابط عمومیها به زنان رسیده یعنی با اینکه قدرت کارشناسی زنان در این حوزه کاملا چشمگیر است اما توانایی مدیریتیشان از سوی مدیران دستگاهها نادیده گرفته شدهاست. سهم زنان کشور از اشتغال 12درصد است و میتوان گفت که زنان در بازار کار بیش از آنکه حاضر باشند غایبند اما این غیبت در پستهای مدیریتی بسیار بیشتر است. نادیده گرفتن توان زنان در برعهده گرفتن مدیریت بخشهای مختلف یکی از مسائلی است که جامعه زنان تلاش کرده تا توجه عموم را به آن جلب کند.
سهم زنان در بازار کار
زنان در بازار کار کشورمان سهمی اندک از اشتغال را توانستهاند بهدست بیاورند. این سهم که گفته میشود 12درصد است چنان ناچیز است که جایگاه زنان در بازار اشتغال را در حالت معلق نگهداشته به این معنا که عدمتثبیت جایگاه زنان بهعنوان نیروی کار سبب شده تا باور جامعه نسبت به حضور زنان در بازارهای اشتغال نیز کمی مخدوش شود تا آنجا که برخی از کارشناسان نسخههایی که برای برطرف کردن بیکاری میپیچند حذف کامل زنان از بازار کار را بهدنبال دارد. در بهدست آوردن پستهای مدیریتی سهم زنان آنقدر اندک است که ظهور یک مدیر زن به مثابه یک رخداد غیرمترقبه و کاملا نادر محسوب میشود و حتی شاید چیزی شبیه یک بمب خبری باشد.
وقتی دولت یازدهم در حال تشکیل بود انتظار جامعه زنان این بود که چند وزیر زن به دولت راه پیدا کنند اما این انتظار حتی در حد حضور یک وزیر زن هم برآورده نشد و عملا سهم زنان در دولت به صفر رسید و تنها جایی که رئیسجمهور قدری به خواسته زنان اهمیت داد انتخاب معصومه ابتکار برای ریاست سازمان حفاظت محیطزیست کشور بود که پس از معطلیها و کش و قوسهای زیاد انجام شد. پس از آن نیز به هر حال معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری هم در اختیار یک زن قرار گرفت که البته در این مورد اخیر بهنظر میرسد راهی جز این نبود و شاید اصلا امکان نداشت این پست را به یک مرد بدهند. انتخاب مرضیه افخم هم که نخستین سخنگوی زن وزارت خارجه است یک نوع موفقیت بزرگ برای زنان محسوب میشود. در این شرایط هنگامی که بالاترین سطوح مدیریتی و تصمیمگیری از انتخاب زنان سرباز میزند دور از انتظار نیست که زنان غایبان صحنه مدیریت در کشور باشند؛ غایبانی که بهنظر میرسد بسیاری از تصمیمگیران حضورشان را برنمیتابند.
همایشی برای بررسی غیبت
نخستین همایش ملی زن و روابطعمومی که 17و 18مهرماه سالجاری به همت مؤسسه کارگزار روابطعمومی و با حضور 300نفر از بانوان روابط عمومی کشور در سازمان ایرانی مجامع بینالمللی وزارت امور خارجه برگزار شد، نیز تلاشی بود برای بررسی غیبت زنان در پستهای مدیریتی در حوزه روابطعمومی ادارات و سازمانها. دکتر شهیندخت خوارزمی معتقد است سهم زنان و مردان در بهدست آوردن پستهای مدیریتی باید با توجه به مدارک علمیشان مشخص شود.
او که عضو هیأت علمی سازمان مدیریت صنعتی است با شرکت در همایش زن و روابط عمومی توضیح میدهد که اگر چه مشارکت زنان در بخشهای مدیریتی کشور افزوده شده و شاید بهنظر برسد که وضعیت زنان نسبت به 3دهه گذشته بهتر شده اما واقعیت نشان میدهد که زنان در مدیریت کشور جایگاه ندارند.
خوارزمی میگوید: انتظار میرود در جامعهای که عدالتپرور است، مشاغل براساس شایستگیها و دانش تخصصی توزیع شود. یعنی تفاوت میان سهم زنان و مردان متخصص و دارای تحصیلات عالی در مشاغل با سهم آنان از تحصیل و تخصص متناسب باشد اما مشاهدات عینی و تجربی من طی 40سال گذشته نیز بیانگر این واقعیت تلخ است که راه زنان کارشناس و تحصیلکرده و مجرب برای توسعه حرفهای و دستیابی به مشاغل مدیریتی عالی، بسته است.
خوارزمی، پاورپوینتی با عنوان فضای مجازی و انسان ارائه کرد که هدف آن ایجاد فضایی فکری برای اندیشیدن درباره مسئله بنیادین انسان و البته زنان - در هر حرفهای - ازجمله روابط عمومی بود. وی در این پاورپوینت جایگاه واقعی انسان در دنیای تکنولوژیک کنونی را بررسی کرد.
او در پیش فرض پاور پوینتی که ارائه داد مطرح کرد که جامعه بشری، گذر تمدنی پرشتابی سرشار از تهدید و فرصت را تجربه میکند. ساختارها، نهادها، ارزشها و معیارها در بیشتر ابعاد و عناصر زندگی فردی و اجتماعی زندگی انسان، در همه جوامع، در جریان این گذر، مشروعیت و کارساز بودن خود را از دست میدهند و در همه سطوح، بحران به خوبی احساس میشود اما، از درون این فرایند، شاید نظمی جدید و پرشکوه با فرصتهای بسیار برای تعالی وجودی در حال ظهور باشد. موتور محرک این گذر تمدنی، انقلاب علمی- تکنولوژیک است که سرنوشت آینده انسان را رقم میزند.
خوارزمی با اشاره به اینکه موتور محرک این گذر تمدنی، انقلاب علمی- تکنولوژیک است و در این میان، علوم و تکنولوژیهای ارتباطات و اطلاعات ICT- نقشی مهم دارند توضیح میدهد که کافی است انسان تماشاگر، قدری از خود فاصله بگیرد و با فاصله بهخود بنگرد و انرژی خلاق خویش را، دمی از اسارت آنچه معرف بیهودگی و کژراهی است، آزاد سازد و درباره وضعیتی که در اثر بیخردی ایجاد کرده، تأمل کند. از مشاهده این وضعیت، دچار شرمساری شود، برای خویش از نو هویتی بسازد و جایگاهی تعریف کند، شایستهشأن وجودی انسان. اینگونه است که خواهد توانست، برای چالشهای جامعه بشری راهحل مناسب بیابد و با روند پرشتاب هوشمند شدن ICT و محیطهای مجازی و فیزیکی زندگیش، همگام شود. هر انسانی و البته زنان ایران، قابلیت دستیابی به چنین جایگاهی را دارند.
نقش آشکار و پنهان زنان در روابط عمومی
اعظم راودراد، استاد دانشگاه تهران، در بررسی پنهان بودن نقش زنان در روابط عمومی سازمانها و ادارات میگوید:زنان تقریبا در تمامی مشاغل حضور دارند. در برخی از مشاغل دیده میشوند و در برخی دیگر دیده نمیشوند. در مورد اول نقش زنان آشکار و در مورد دوم پنهان است.
او معتقد است: اگر چه ماهیت کارهایی که زنان و مردان انجام میدهند متفاوت است اما همه برای کار مردان اهمیت بیشتری قائلند چون معتقدند امرار معاش خانواده بر عهده مردان است و شاید به همین دلیل زنان در مشاغل کمتر و مراتب شغلی پایینتر قرار دارند. اما نباید ایننکته را فراموش کرد که احتمال اشتغال زنان به کارهای اداری بیش از مردان است با اینهمه تعداد کمتری از زنان به کارهای تخصصی یا مدیریت دست پیدا میکنند و در این میان بحثهایی با اصطلاحاتی چون دیوار شیشهای و سقف شیشهای اشاره به همین مطالب دارد.
حوزه تحقیقی مقاله
بیشتر تحقیقات مرتبط با زنان به چگونگی بازنمایی زنان در رسانهها یا نحوه خوانش زنان از محتواهای رسانهای مربوط میشود و به زنان کمتر بهعنوان کارگزاران رسانهای توجه شده است. پژوهشی که راودراد روی روابط عمومی 7سازمان بهعنوان نمونه انجام داده نشان میدهد نسبت شاغلین زن به کل شاغلین در سال1390 برابر 13/2 درصد بوده است. زنان مورد مطالعه در مقایسه با مردان تحصیلات بالاتری دارند، در رشتههای مرتبطتری تحصیل کردهاند، کار محتوایی بیشتری انجام میدهند ولی در سمتهای مدیریتی کمتر حضور دارند. زنان بهدلیل اشتغال به کارهای ستادی فکری و محتوایی کمتر دیده میشوند اما مردان بهدلیل اشتغال در کارهای اجرایی و شکلی (صف) بیشتر دیده میشوند.
او نتیجهگیری میکند که مردان روابط عمومیها بهدلیل نوع مسئولیتهایشان در این سازمانها در رسانهها بیشتر سخن میگویند و موفقیتهای سازمان نیز به تبع آن به آنها نسبت داده میشود. بهعبارت دیگر زنان کار میکنند و دستمزدشان را میگیرند، بدون توقع مطرح و شناخته شدن، درحالیکه مردان با استفاده از کار زنان موفقیتها را به نمایش میگذارند و ارتقای شغلی خود را تضمین میکنند.
جایگاه زن در توسعه روابطعمومی هزاره
علی اکبر جلالی، استاد دانشگاه علم و صنعت و رئیس کارگروه دولت الکترونیک در تحول اداری معتقد است که جایگاه زن در توسعه روابط عمومی بدون توجه به واقعیتهای هزاره سوم مقدور نیست و باید مسائل مربوط به روابط عمومی قرن 21را با فناوری قرن 21و دانش روز حل کنیم. او میگوید: زنان در روابط عمومیها امروزه با مدیریت دانش میتوانند مسیر توسعه را در فضای سایبر و مجازی طی کنند و وضعیت گذشته خود را دچار تحول چشمگیری کنند. آنها باید بدانند که موفقیت و کارایی هر سازمان در حال حاضر و در آینده، وابسته به توان آن سازمان در درک میزان تجربیات و خلاقیتهای کارکنان آن سازمان از یک سوی، استفاده از اطلاعات و دانش موجود در سازمان و استفاده از ظرفیت اطلاعات در شبکه حرفهای جهانی برای تأثیرگذاری و تأثیر پذیری در جذب و انتشار دانش از سوی دیگر است. بنابراین ارتقای دانایی و مدیریت دانش نخستین گام برای رسیدن زنان در موقعیتهای بهتر در حوزه روابط عمومیهاست.
جلالی با اشاره به اینکه در گذشته روابط عمومیها نقش فیزیکی انجام امور را داشتند و استفاده از خدمات زنان فقط در موقعیتهای محدودی انجام میشد توضیح میدهد که امروز فرصتهای بیشماری در اختیار زنان در روابط عمومیها قرار دارد تا بتوانند نقش بیشتری در توسعه روابط عمومیها داشته تا مدیران بتوانند بیشتر از خدمات آنها در لایههای مدیریتی بهرهمند شوند.
به گفته جلالی، او روابط عمومی هزاره سوم فضایی فراهم خواهد کرد که زنان در حرفه روابط عمومی موفقیتهای چشمگیری کسب کنند. شواهد نیز نشان میدهد که در حال حاضر 70درصد نیروی کار در روابطعمومیها را زنان تشکیل میدهند و بیش از 90درصد دانشجویان رشته روابطعمومی در مقطع کارشناسی زن هستند. اما با اینکه کمیت زنان دانشجوی رشته روابط عمومی بهشدت رو به فزونی گذاشته است تفاوت چندانی در دانشجویان دختر در جدیت و گرایش به پستهای مدیریتی دیده نمیشود و همچنین تفاوتی در میزان حقوق برای مردان و زنان حتی در کشورهای توسعه یافته وجود دارد.
حفظ تعادل میان روابط عمومی سنتی و مدرن
دکتر مهدخت بروجردی علوی، مدیرکل روابط عمومی وزارت علوم تحقیقات و فناوری نیز که دبیر این همایش بود، با اشاره به اهمیت استفاده از فناوریهای نوین در روابط عمومی توضیح میدهد که ما در ایران باید رویکردی میانه میان سنت و مدرن را در روابط عمومی داشته باشیم. یافتههای من نشان میدهد که رابطه مسئولین با ایمیل اصلا خوب نیست و معمولا به آنها پاسخ نمیدهند. او معتقد است که زیرساختهای مناسب برای شکلگیری روابطعمومی وجود ندارد و در برخی از ادارات حتی امکاناتی برای حذف کاغذ و اینترنتی شدن مکاتبات وجود ندارد به همین دلیل ما میبینیم که در بسیاری از دبیرخانههای ادارات همزمان از 2 سیستم سنتی و مدرن استفاده میشود. از سوی دیگر فرهنگ تمام مردم ایران اینترنت را بر نمیتابد و دوست دارند که مستقیما با طرف مقابلشان صحبت کنند.